۱۳۹۴ اردیبهشت ۲۰, یکشنبه

خیامز

خیام اگر ز باده مستی راست کن
با لاله رخی اگر نشستی راست کن
چون عاقبت کار جهان نیستی است
پندار که نیستی، چو هستی راست کن

خیام اگر ز باده مستی بچپم
با لاله رخی اگر نشستی بچپم
چون عاقبت کار جهان نیستی است
پندار که نیستی، چو هستی بچپم

خیام اگر ز باده مستی صلوات
با لاله رخی اگر نشستی صلوات
چون عاقبت کار جهان نیستی است
پندار که نیستی، چو هستی صلوات

خیام اگر ز باده مستی بیا تو
با لاله رخی اگر نشستی بیا تو
چون عاقبت کار جهان نیستی است
پندار که نیستی، چو هستی بیا تو

خیام اگر ز باده مستی میخامت
با لاله رخی اگر نشستی میخامت
چون عاقبت کار جهان نیستی است
پندار که نیستی، چو هستی میخامت

خیام اگر ز باده مستی تف کن
با لاله رخی اگر نشستی تف کن
چون عاقبت کار جهان نیستی است
پندار که نیستی، چو هستی تف کن

خیام اگر ز باده مستی: شلاق
با لاله رخی اگر نشستی: شلاق
چون عاقبت کار جهان نیستی است
پندار که نیستی، چو هستی: شلاق

خیام اگر ز باده مستی ناز شی
با لاله رخی اگر نشستی ناز شی
چون عاقبت کار جهان نیستی است
پندار که نیستی، چو هستی ناز شی

خیام اگر ز باده مستی لخت شو
با لاله رخی اگر نشستی لخت شو
چون عاقبت کار جهان نیستی است
پندار که نیستی، چو هستی لخت شو

خیام اگر ز باده مستی شل کن
با لاله رخی اگر نشستی شل کن
چون عاقبت کار جهان نیستی است
پندار که نیستی، چو هستی شل کن

خیام اگر ز باده مستی بیگ لایک
با لاله رخی اگر نشستی بیگ لایک
چون عاقبت کار جهان نیستی است
پندار که نیستی، چو هستی بیگ لایک

خیام اگر ز باده مستی بکنش
با لاله رخی اگر نشستی بکنش
چون عاقبت کار جهان نیستی است
پندار که نیستی، چو هستی بکنش