۱۳۸۹ مرداد ۱۷, یکشنبه

دراومدم به یکی گفتم من مظفرم
همون که اون وبلاگ عنو مینویسه.
گف بخاب بابا
خابیدم.
بیدار شدم گفتم من مظفرم
گف ثابت کن
کردم.
مث این بادکنکا هس که ولشون می کنی جزع فزع می کنن تو هوا؟
مث همونا تکون خورد و صدا داد.
جنده
اون گف. گف جنده.
137 بار بم گفت جنده.
گفتم اگه میخای بکنمت
گف نه.
رفتیم شام خوردیم.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

مشعوف شدم