جوانی هستم لاغر و اهل ورزش. موقع خاب لای انگشتهای پاهایم میخارد و عادت دارم که چیزهای بی اهمیت مانند درختها یا تیرهای چراغبرق را بشمارم.
چه کنم؟
آیا قرص های سیلدنافیل می توانند مشکل من را حل کنند.
(انقد سوکوت میکنه که برگردی نیگاش کنی ببینی داره با دهن باز و چشم گشاد روبروشو نیگا میکنه)
۱۳۸۹ آبان ۲, یکشنبه
امروز
رفتم یه دونه لبه ی سککو خریدم
برای وختای دلتنگی
و این عصرهای دلگیر آبان
گذاشتمش کنار اتاق
دلم هر وخ گرفت
یا حوصله م سررفت
ازش فاصله بگیرم
و بسمت چپ سرمو بچرخونم
به اون دور
به جایی که قطار قراره بیرون نیاد ازش.
هی پسر
من باس شاعر شم.
اما قبلش
یادم باشه به محسن زنگ بزنم.
کسی هست بتونه تا آخر امشب صد و سی و هفت میلیون تومن به من پول بده؟
نه پای جون کسی در میونه
نه خیلی وضیت اورژانسی ایه.
راه خاصی هم برای جبرانش به ذهنم نمیاد.
پولمو بده گم شه بره پی کارش.
اگه میشه لطف کنین دس به دس کنین
فقد حتمن تا آخر امشب باشه ها
فردا صوب یا حتتا نصبشب به هیچ دردم نمی خوره.
سپاسگزارم.
ایمیل من: be.ettefaagh@gmail.com
شما 339 کاراکتر را در یک دقیقه تایپ کردید
نتیجه ی شما شامل 54 واژه صحیح و
همینطور 1واژه غلط می باشد
شما 251 امتیاز کسب نمودید؛ بنابراین جایگاه شما 28 درمیان 4429 می باشد.
از صوب نیشسته جلوم همینجور بق کرده
میگم د آخه زن بگو آخه دردت چیه؟ چته؟
میگه آخه مرد یه کاری بکن
میگم آخه زن تو میگی چیکا کنم آخه؟
سرشو میندازه پایین با گوشه ی چارقدش بازی میکنه.
میگه بلخره یه دوا درمونی چیزی اینطو که آخه نمیشه که
قندو میزنم تو چای و استکانو هورت می کشم.
صداشو میاره پایینتر
هربارم یادت میارم انگار نه انگار. حالا اون بنده خدا رو بگو.
بعدش نمیشنفم چی میگه و حواسم میره به باسمه های کاغذدیواری
بیراه نمیگه باهاس ازش خبر میگرفتم.
غرولندکنان چشش میگرده به پنجره که صدای یه وانتی داره از پشتش رد میشه.
بیهوا میگه: میخای اصن یه تک پا بریم شابدلعظیم، خونشون؟
چشاش برق میزنه. مث یه سر کچل زیر رعد و برق.
با چشای توخالی بش نیگا میکنم. تو این سالا شیکسته شده حسابی
بعد از اون خدا بیامرز از تک و تا افتاد. رمق نموند به جونش.
سینی چایو که پاکشون داره میبره صداش پشت سرش بلندتر میشه
"حالا ما هیچچی. اون طفلی چه گناهی کرده"
فکرشم که میکنم تنم میلرزه.
ولی خو حق با اقدسه. آخرش که چی؟
بلخره که باس به محسن زنگ بزنم.
۱۳۸۹ مهر ۱۷, شنبه
اون وسط خالیه برین جلو مام جا شیم.
۱۳۸۹ مهر ۱۶, جمعه
اگه اون دو نفری که امروز صوب تو مترو داشتن راجه به وبلاگ من حرف می زدن اینجا رو میخونن
باس بگم
اونی که تمام مدت نیشش وا بود
و سرشو کج کرده بود
و داشت مث احمقها یه جور عاطفانه ای بهتون نیگا می کرد
درحالی که اشک تو چشاش حلقه زده بود
نه تنها یک منحرف عوضی
نه تنها یک بیمار روانی
بلکه من بودم.
خب اگه کسی از جلسه ی قبل سوالی داره بپرسه.
۱۳۸۹ مهر ۱۵, پنجشنبه
یادم باشد به محسن زنگ بزنم.
دکتر علی شریعتی (یادداشت منتشر نشده)
در روزهای آینده:
عدم تکذیب لغو انحلال جبهه مشارکت
اعتراض به عدم تکذیب لغو انحلال جبهه مشارکت
تکذیب اعتراض به عدم تکذیب لغو انحلال جبهه مشارکت
امتناع از تکذیب اعتراض به عدم تکذیب لغو انحلال جبهه مشارکت
شکایت از امتناع از تکذیب اعتراض به عدم تکذیب لغو انحلال جبهه مشارکت
نگرانی از شکایت از امتناع از تکذیب اعتراض به عدم تکذیب لغو انحلال جبهه مشارکت
انتقاد از نگرانی از شکایت از امتناع از تکذیب اعتراض به عدم تکذیب لغو انحلال جبهه مشارکت
به یکی از قسمتای بدن تون که خیلی کم لمس شده دست بزنین. همین حالا.
یک روان نژندی چیست؟ و چگونه پدید می آید؟
این وبلاگ برای پاسخ به چنین پرسشهایی شکل گرفته است.
پاسخی عمیق
و خدشه ناپذیر.
با ما باشید.
یه زمونی گوسفند داشتم
از پوست و شیر و گوشتشون فراورده های مفید تهیه می کردم
واسه مردم
یه آب باریکه ای بود.
ولی من دمبال آب کلفته بودم
واسه همین این وبلاگو زدم.
۱۳۸۹ مهر ۱۳, سهشنبه
اون چیه که من باید یادم باشه به محسن بزنم؟
راهنمایی: جواب یکی از ایناس:
دست – نرم کننده – زبون – رنگ نوکمدادی متالیک – طعنه – سر – فلفل زرچوبه – انگشت – تعارف – درکونی – گیره – نوک – گل – براق کننده – ادکلن – مخمر – ساوجبلاغ – چسب – اتو – تهمت – ضربه – افزودنی های مجاز خوراکی – گریس – برچسب انرژی – تف – سنگ – طعمدهنده – تشر
اون چیه که مثلثی شکله و بوی بدی داره.
اون چیه که شبیه شنبلیله ست ولی رکیکه.
اون چیه که من و محسن داریم.
اون چیه که شبیه وبلاگه ولی کمی کلفت تر.
اون چیه که رنگش با این که سبز نیست ولی توی جیب جا نمیشه.
این چیه.
اون چیه که می تونه کلیک کنه و ذهن منحرفی داره.
اون چیه که در جواب همه ی چیستان ها اول به ذهن آدم میاد و سه حرفه.
اون چیه که گاهی سفته.
اون چیه که سه حرفی نیس ولی لزجه.
اون چیه که تو جیب جا میشه و خوردنی نیس ولی مززه ی بدی داره.
ای وای من چقد حالم خوبه
یکی بیاد منو بخوره خدا.
۱۳۸۹ مهر ۱۲, دوشنبه
یه پارتنر هم نداریم بیاد علف خستگیمونو بچره.
پیام وبلاگ شما با موفقیت منتشر شد!
چه غلطا.
حالا انگار اگه ناموفق منتشر میشد چی میشد مثلن.
شاید نقطه هاش نمی خورد
یا شل منتشر میشد
ماوسو می بردی رو حروف وامیرفتن میریختن کف مانیتور
اون چیه که پنج حرفه و معنی خیلی زشتی هم داره.
مامورم و مفعول.
دیشب یه خابی دیدم
یه معلم بینش داشتیم
دوم دبیرستان
خیلی خرافاتی
و امل
حتتا به نفرین اعتقاد داشت
میگفت اگه یه خاب بدو تعریف کنین سرتون میاد
فک کن
تو هوا آویزونه منتظره که تعریف بشه
یاه یاه یاه
اینو میگفتم
خاب دیدم کیبوردم از کار افتاده
و من دیگه نثه ه. چـ س66س ۗ☻ـــﯔ⅞
بگذارید صد و سی و هفت بار دیگر به دنیا بیایم،
قول می دهم جهان را تکان بدهم.
۱۳۸۹ مهر ۱۰, شنبه
محسن کله مو میکنه.
شهادت امام جعفر صادق (ع) سرکرده ی شیعیان جهان را به عموم مسلمین تسلیت عرض می نمائیم.
مدیریت وبلاگ به اتفاق
hdk ;i nhvd hc hdkh sv nv ldhvd
ka,ki d fhi,a f,nkj kds ltg,;
ka,ki d tgh;jji
lxlmkl j, hc h,khdd ;i
l[gi d [n,g nsj n,l ld ovk pg ld ;kk
fv, fdlv