۱۳۹۰ مرداد ۷, جمعه

از فردا میخام همه چیو تحت الشعاع قرار بدم.

۱۳۹۰ مرداد ۶, پنجشنبه

مودم ام یه قابلیتی داره
تازه کشف کردم
اگه دودستی محکم تکونش بدم
یهو شصد و پنش تا لایک به لایکای وبلاگم اضافه میشه
یا اگه فیسبوک باز باشه
یهو شونزه تا نوتیفیکیشن تازه میاد برام
دوروغ هم نمیگم.

۱۳۹۰ مرداد ۴, سه‌شنبه

امروز یه دوستم زنگ زد
گف حوصله ش سر رفته خیلی
ازش پرسیدم چرا خب نمیره خیابون گراز شکار کنه
وای مظفر چی میگی توی خیابون گراز پیدا نمیشه
دوستم در حالی که داشت تعجب میکرد گفت.
بعضی آدمها هیچ چیزی بیشتر از یک احمق در زندگیشون نبودن
العان دیگه همه میدونن سر چارراها گراز هست
فقد آدم باید باندازه ی کافی صبر داشته باشه
و البته یه وینچستر و چن تایی فشنگ

۱۳۹۰ مرداد ۲, یکشنبه

اطلاعیهِ شمارهِ سه

با توجه به نزدیک شدن ماه مبارک رمضان (ع) به استحضار کلیهِ همشهریان عزیز میرساند، این وبلاگ در روزهای ماه مبارک
بمدت دو ساعت فقط بعد از افطار دائر میباشد.

اجرکم عندالله
مدیریت وبلاگ به اتفاق

۱۳۹۰ مرداد ۱, شنبه

من قیافه م شبیه آدماییه که قراره تو زندگیشون یک کار خیلی بزرگ انجام بدن.
:)
من هر روز صب از بدن خودم تشکر میکنم

نظر من اینه که هر آدم تندرستی باید این کار رو بکنه تو زندگیش
یه نفس عمیقی میکشم و از بدن خودم تشکر میکنم
محسن هر روز به من میگه مظفر خیلی از تو ممنونم که هستی
و من هم بهش میگم محسن تو خیلی لعنتی هستی
و دو تایی میزنیم زیر خنده

۱۳۹۰ تیر ۳۱, جمعه

مشاوره ی پزشکی

دختری هستم بیست و شیش ساله، تازگیها وختی توی یک جمعی چیزی نشسته ام یکهو کفرم درمی آید و همه به آن میخندند. چه کنم؟

۱۳۹۰ تیر ۳۰, پنجشنبه

تو خیابون داشتم را میرفتم که گرما پدرمو درآورد
گفتم اوه پدر تو اینجا چیکا میکنی؟
گف درتو بذار کره بز
من و پدر با هم شوخی داریم.

۱۳۹۰ تیر ۲۸, سه‌شنبه

در ننربازی ما بیخبران حیرانند.

۱۳۹۰ تیر ۲۴, جمعه

از سازمان هواشناسی میخاهیم گزینه ی دیسلایک را به فیسبوک اضافه کند.

۱۳۹۰ تیر ۲۱, سه‌شنبه

از فیسبوک میخاهیم باران ببارد.
اومدی اما دیدم دست تو چربه
گفتی اون روزها دیگه برنمیگرده