۱۳۸۹ مهر ۱۶, جمعه

اگه اون دو نفری که امروز صوب تو مترو داشتن راجه به وبلاگ من حرف می زدن اینجا رو میخونن
باس بگم
اونی که تمام مدت نیشش وا بود
و سرشو کج کرده بود
و داشت مث احمقها یه جور عاطفانه ای بهتون نیگا می کرد
درحالی که اشک تو چشاش حلقه زده بود
نه تنها یک منحرف عوضی
نه تنها یک بیمار روانی
بلکه من بودم.

۱ نظر:

Meow گفت...

posh sare mardom safe nazar, khale zanak