۱۳۹۰ اردیبهشت ۳۱, شنبه

ته حلقم خشک شده بود
مث تنه ی درخت یا مث گونی آرد
به خانوم دکتره گفتم حلقم چرک کرده
چوب انداخ حلقمو نیگا کرد گف چیزیت نیس
گفتم اصن میفمی داری چی میگی تو؟ میگم حلقم چرک کرده
خام دکتر گفت سرما شاید خورده باشی ولی چرک نکرده
گفتم ببین. تو چی حالیته؟ دارم حلقم میگم چرک کرده.
حلقم لعنتی، حلق میدونی کجاس؟ حلقم چرک کرده. چرک کردی تو عمرت تو؟
خام دکتر گفت نه و مشغول نسغه نوشتن شد.
پا شدم سرشو کوبوندم به میز
حلقم چرک کرده پفیوز الدنگ. میفمی؟
سه بار کوبوندم
میفمی؟
شیشه شیکست
بدنم میلرزید و داد میزدم
خام دکتر روسریشو درست کرد ونوشت دیفن هیدرامین روزی سه قاشق
 با دست خونیش.
و گف که شوورش سه ساله مرده و پسرش دبیرستانیه
من سرمو گرفته بودم تو دستام و از لای تکون شونه هام میگفتم به فکر خودت نیستی به فکر ته حلق من باش لامصب
ویتامین ث روزی سه عدد
خم شدم آجری رو که پشت در بود پرت کردم طرفش و خورد به گردنش
خام دکتر گف یه دخترم داره که پارسال از هلند پذیرش گرفته
خونا میریخت رو نسغه
گفتم بیناموس ویتامین ث؟ اونم با سه ی سه دندونه؟ آره جاکش؟
خام دکتر اضافه کرد حالام خودش جور داره میکنه واسه تابستون هلند بره پیش دختره
گفتم آدولت کلت دکتر عبیدی واسه من ته حلق میشه سگصفت؟
تا دم در باهام اومد و گفت هلند تابستونا هوا خوبه و مایعات زیاد بخورم.

۳ نظر:

می او گفت...

الان چطوری؟ بهتری یا پاشم برم مطب، خانوم دکترو از گوشی طبیش بگیرم،ببرم بدم دست بابای غضنفر ترتیبش و بده به شرط چاقو :|

می او گفت...

ساعت وبلاگت دوروغواِ، عوضش کن آقا جون. الان ساعت 3:30 نصفه شبِ، این میگه 16. دوروغو

. گفت...
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.