۱۳۸۹ مهر ۸, پنجشنبه

یه روزی که خیلیم دور نیس
بعد از شنیدن مسافرین محترم لطفن از لبه ی سککوها فاصله بگیرین
میکروفونچی رو میبینیم که اومده پایین
که لختِ لخت
در حالی که داره قهقهه و فریاد میزنه و کفر میگه
کونلخت روی لبه ی سککو می دوه
-- وچه کون زشتی هم --
و ما فقد نیگا می کنیم
اون غلت میزنه لبه ی سککو
و لبه ی سککو رو می لیسه
و به خدا و مقدسات فحش میده
و وقتی قطار رسید خودشو میندازه زیر اون
و از وسط دو نصف میشه
حتا سه نصف.
بله.
این کارو ما باهاش کردیم.
وقتشه به خودمون بیایم.
و از لبه ی سکو فاصله بگیریم.
و شماره ی / صدو / چهلو / یک / بباجه ی / سه مراجعه کنه.
و من به محسن زنگ بزنم.
و این وبلاگ تعطیل بشه.
خدافظ.

هیچ نظری موجود نیست: